امروز باز هم منتظرش هستم. یکی از بچه ها گفت که می آید. نمی دانم چرا ولی باید منتظرش بمونم. این روزا حسابی فکرمو مشغول کرده. از آخرین باری که قرارمون رو کنسل کرد ندیدمش. حتی دیگه جوابم رو نمی ده. خدایا خودت کمکم کن.....

دیگه جدی جدی تموم شد. خدایا ..........

دوباره آخر هفته است و من باز هم تنهای تنهام. خدایا نمیدانم تا به کی باید این تنهایی رو تحمل کنم. به خدا دیگه خسته ام. نمی توانم هیچ کاری بکنم. 

همه کارام جمع شدند اما هیچ اشتیاقی به انجام دادنشان ندارم.....